محمدرضا و نگين شاعر
به وبلاگ شعر خوش آمديد
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
"شيعه" انتظار بس است؟ يا گناه؟
ردیاب ماشین
جلوپنجره اریو
اریو زوتی z300
جلو پنجره ایکس 60

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان محمدرضا و نگين شاعر و آدرس negin-mohamadreza.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 2
بازدید ماه : 72
بازدید کل : 24569
تعداد مطالب : 34
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
محمدرضا و نگين

آرشيو وبلاگ
مهر 1391
مرداد 1391


آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
دو شنبه 15 / 7 / 1398برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 
شنبه 10 / 7 / 1391برچسب:, :: 17:26 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

عکس شناسنامه من

 

 
شنبه 6 / 6 / 1398برچسب:برخی,دلایل,وبلاگ,حذف,خواهد,شد, :: 13:32 :: نويسنده : محمدرضا و نگين


 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:57 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

تو که ۶ـتات خیلی قشنگه

ادعاهات خیلی عجیبه

تو که این همه نگاهت

واسه داور خیلی لطیفه

می دونستی ۶ـتا ، شکل یه نقاشیه که

کیسه کشو توش میشه دید

می دونستی یا نه ؟ می دونستی یا نه ؟

می دونستی پرسپولیس تا به ابد سرورته؟

می دونستی یا نه؟

می دونستی رفتنت به دسته ۳ ، کاریه که هیشکی نکرده؟

می دونستی یا نه؟ می دونستی یا نه؟

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:52 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

میان رنگهای باغ هستی / فقط قرمز جدا کردن چه زیباست

 

تورا ای پرسپولیس، محبوب دلها / زعمق جان دعا کردن چه زیباست

 

پس از هر برد وهر پیروزی تو / غم دل را رها کردن چه زیباست

ز بهر برد تو بر تیم آبی / توکل بر خدا کردن چه زیباست

تو در فوتبال ایران بهترینی / تو را سرور صدا کردن چه زیباست

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:48 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

چه خوش گفت فردوسی پور در نود /  که قرمز به آبی برنده شود

میازار اس اس که کیسه کش است /  که دل دارد و بر همینش خوشست

چو شش تا بخوردست از روزگار / دگر آبیان را نماندست قرار

تو کز محنت دسته سه بی غمی / سرافراز و سرخی، بخندا همی

توانا بود هرکه قرمز بود /  ز شیشتا دل شیر غران بود !

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:38 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

حبیب کاشانی : ب ت ثی ستس

مترجم : میگن پوشک فقط پوشک مای بی بی

حبیب کاشانی : تا را سو اس

مترجم : میگن من این پوشک رو به هوادارانمون برای بازی جمعه پیشنهاد می کنم !

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:36 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

علی فتح الله زاده در آستانه دربی اعلام کرد:

با شرکت ایزی لایف بر سر حمایت مالی از باشگاه به توافق رسیده ایم

و قرار است ایزی لایف ۳۰۰۰۰ پوشک را در بازی با پرسپولیس بین تماشاگران

پرسپولیس پخش کند.

او دلیل این کار را اهمیت به نظافت ورزشگاه بعد از بازی دانست !

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

هواداران به پا خیزید از امروز /  حمایت ها کنید از تیم پیروز

طرفداران آبی کوه وارند / همیشه رنگ دریا دوست دارند

طرفداران قرمز در زوال اند / که میدانی زقومی بیخیال اند

طرفداران قرمز یک حسودند / نمیدانی مگر بی کاره بودند

بیا ما هم به قرمز ها بخندیم / و در ها را به رویشان ببندیم

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:29 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

از یه پرسپولیسی میپرسن رفت و برگشت باختن به استقلال بدتر بود

یا نداشتن قهرمانی تو آسیا ؟

میگه : تا حالا از مس سرچشمه ثانیه ۷ گل نخوردی

 
پنج شنبه 19 / 5 / 1391برچسب:, :: 21:24 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

الا فرهاد غزال تیز پایم / مکن سوراخ لنگ با وفایم

منم شیث رضایی پرسپولیسی/ نما رحمی بحال ناله هایم

ته جدول نشسته مات و زارم / ازین ماتی بگو کی در می آیم

تو گفتی آی بدو بسکه دویدم / شکسته ساق های هر دو پایم

 

 
شنبه 17 / 5 / 1391برچسب:, :: 18:46 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

 
این شعر از بهزاد خانی است
شدم با چت اسیر و مبتلایش / شبا پیغام می دادم از برایش
به من می گفت هیجده ساله هستم / تو اسمت را بگو، من لاله هستم
بگفتم اسم من هم هست بهزاد / ز دست عاشقی صد داد و بیداد
 
بگفت لاله ز موهای کمندش / کمان ِابرو و قد بلندش
بگفت چشمان من خیلی فریباست / ز صورت هم نگو البته زیباست
ندیده عاشق زارش شدم من / اسیرش گشته بیمارش شدم من
ز بس هرشب به او چت می نمودم / به او من کم کم عادت می نمودم
در او دیدم تمام آرزوهام / که باشد همسر و امید فردام
برای دیدنش بی تاب بودم / زفکرش بی خور و بی خواب بودم
به خود گفتم که وقت آن رسیده / که بینم چهره ی آن نور دیده
به او گفتم که قصدم دیدن توست / زمان دیدن و بوییدن توست
ز رویارویی ام او طفره می رفت / هراسان بود او از دیدنم سخت
خلاصه راضی اش کردم به اجبار / گرفتم روز بعدش وقت دیدار
رسید از راه، وقت و روز موعود / زدم از خانه بیرون اندکی زود
چو دیدم چهره اش قلبم فرو ریخت / توگویی اژدهایی بر من آویخت
به جای هاله ی ناز و فریبا / بدیدم زشت رویی بود آنجا
ندیدم من اثر از قد رعنا / کمان ِابرو و چشم فریبا
مسن تر بود او از مادر من / بشد صد خاک عالم بر سر من
ز ترس و وحشتم از هوش رفتم / از آن ماتم کده مدهوش رفتم
به خود چون آمدم، دیدم که او نیست / دگر آن لاله ی بی چشم و رو نیست
به خود لعنت فرستادم که دیگر / نیابم با چت از بهر خود همسر
که تا گیرند از آن درس عبرت / سرانجامی ندارد قصّه ی چت

 

 
شنبه 17 / 5 / 1391برچسب:, :: 18:35 :: نويسنده : محمدرضا و نگين


این شعر از بهزاد خانی است

یکی از بزرگان حکایت کند

اگر یک نفر نیمه شب چت کند

و با فرد بیگانه صحبت کند

و کم کم به چت کردن عادت کند

و یک ساعتش را سه ساعت کند

و هر شب به فردی محبت کند

به افراد قبلی خیانت کند

و با بی خیالی جنایت کند

نه حدّ و حدودی رعایت کند

و اچ آی وی ِ خویش مثبت کند

و این قصه را پر حرارت کند

برای رفیقش روایت کند

چنانکه رفیقش حسادت کند

و او هم رود نیمه شب چت کند

و با فرد بیگانه صحبت کند

و کم کم به چت کردن عادت کند

و یک ساعتش را سه ساعت کند

و هر شب به فردی محبت کند

به افراد قبلی خیانت کند

و با بی خیالی جنایت کند

نه حد و حدودی رعایت کند

و اچ آی وی ِ خویش مثبت کند

و این قصه را پر حرارت کند

برای رفیقش روایت کند

چنانکه رفیقش حسادت کند

و او هم رود نیمه شب چت کندا

 

 
یک شنبه 1 / 1 / 0برچسب:, :: 18:44 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

به نام اون خدایی که عشق را افرید تا یاد علی در دلها باقی بماند

آبجی من استقلالیم ولی علی آقارو دوست دارم چون حس جوانمردی رو

خوب ادا می کنه دوستش دارم چون حس می کنم ادامه دهنده راه حجازیه

خیلی دوستش دارم بیشتر از خود مجیدی یا به قول شما فرناز مجیدی

خوب برم شعرو بگم



آبجی برات نوشتم/یه شعری از جادوگر/به عشق اسم علی/دوستش دارم من خیلی/وقتی دیدم بازیاش/محو همون دریبلاش/یاد یه چیز افتادم/یاد حرف عرب ها/هو ساحرو آسیا/اسیا دیگه کوچیکه/بازیش فوق الاروپا/میرم سراغ بازیش/مسی که میگن اینه/تاج سر زمینه/علی فقط یه دونه/داش علی مهربونه/آتیش زده به تهران/بازی می کرد تو آلمان /نه الوصل و عجمان/بازی می کرد تو شالکه/با بایرنم تو فینال/این افتخار ایران/داش علی کاپیتان/قسم به یاد الله/دوستش دارم به ولله/امیدوارم خوب باشه/ این شعرو هم ناقابل/تحویل بگیر آبجی جون/سارای پرسپولیسی

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:46 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

پناهم ضامن آهوست -آنكه مي گويد رضا-ضامنم باز اوست- على موسى الرضا-يك پناهى دارم آن هم ياعلى موسى الرضاست

 
دو شنبه 7 / 5 / 1398برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

تموم خاك ميهن خانه ى ماست\جنوب قهرمان تابوده زيباست\سلامى،برمردم شهرمن اهواز\دلامون جايگاه عشق الله ست

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : محمدرضا و نگين


 

جزتو كه دنيامو بقل كردى\حال منو هيچكى نمى پرسه\من باتو از هيچى نمى ترسم\هرجا توباشى من دلم قرصه\ اندازه ى دنيا عطش دارم\اين سينه اقيانوس آشوبه\امشب بزار از گريه خالى شم\من عاشقم گريه واسم خوبه\من باتو دوران خوشى دارم\دلچسبه مثل لحظه ى ديدار\هروقت ديدى جونم و مىخواى\دستت رو از روى قلب من بردار\من تازه فهميدم تو كى هستى\نگينى در وجود اين دلم هستى\ قلبم داره دنبال كى ميره\ بين من و آغوش پرمهرت\اين عشقه كه تصميم ميگيره

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:43 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 


همش مىخوندم باسرور\بامستى وباعشق وشور\يه بيت براى امام رضا\اماخدايى باغرور\اگه مرا رها كنى\تورو رها نمىكنم\سر از تنم سازى جدا\چون و چرا نمى كنم\خوش بود دلم به اين يه بيت\اما يه شب خوابى ديدم\توخواب و رويا كه بودم\حرف عجيبى شنيدم\حرفى رو كه مى خوام بگم\حرف غريب الغرباست\شعرى كه دائم مى خونى\ازبيخ ودم شعرى خطاست\مگو اگه رهام كنه\اورو رها نمى كنم\بگو اگه رهاش كنم\منو رها نمى كنه\قربون اون صحن طلات\بزار بشم خاك پاهات\آقا دلم تنگ برات\قربون اون صحن و سرات\بارها شده كردى رها\امام رضارو باگناه\اما نكرد تورو رها\شماروبرد صحن و سرا\بارها شده كه رفته اى\از در خونش شماها\ولى رضا بازم اومد\كشيدتون صحن طلا\يعنى ميشه يه بار ديگه\تويه ضريحت بشينم\پياده ازصحرا ميام\امام رضارو ببينم

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:41 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

معذرت مي خوام ازت \تورو ازيت كردم\ازگناهم بگذر\من بهت بد كردم\كه تورو رنجوندم\اگه احساسم وبازاشتباه فهموندم\همه حرفام تو\همه دنيام تو\آرزوهام تو\تونفسام تو\خاطره هام تو\روز وشبام تو\وقتى تنهام تو\اونكه مى خوام تو\اونكه مىخوام تو

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:41 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

اسم قشنگت ورد زبونم\عشقت توقلبم عزيز جونم\نكنه مثل اشك از چشم تو\بيفتم ونبينم عشق تو\يه دل مىگه دوستت دارم عشقم\يه دل ميگه برات بميرم من\يه دل ميگه فدات بشم جونم\يه دل مىگه عاشق ترينم من\عشقم نگين من\

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

من و جاكن تو آغوشت \من احساس تورو مى خوام\دوباره آرزو كردم\به آغوش تو برگردم\بادستاى گره كردم\به اين رويا سفر كردم

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:38 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

وقتى ميرم زيارتت\آقا تويى امام رضا\چشم مىافته گنبدت\به ياد اون ايوون طلا\وقتى ميرم حرم،آقا\يهو گلوم بغض مي كنه\گريه كنون وارد مي شم\دلم هواتومي كنه\دون مي گيرم\ميرم سراغ كفترات\نشونيتو ميدن بهم\توچشممه گنبدطلات\مىخوام كه جلدت بمونم\يكى باشم ازكفترات\آقا يه خواهشى دارم\آهوبشم تويه نگات\ضامن من ميشى آقا ضامن ندارم به خدا\ضامن آهو يارضا\دوستت دارم من به خدا\ضامن من مي شى آقا\آقاببخشيد يه سوال\يه سوال كوچيك دارم\تو اين دلم جا نمىشه\من ميشنوم بزرگترا\وقتى مى خونن تودعا\ميگن غريب القربا\يه شك دارم به اين دعا\غريب ماييم،سلطان شما\ولى آقا توروخدا\خواهشى دارم از شما\خواهش من همينه كه\هيچ وقت نشو ازمن جدا

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:35 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

چقدر حرفاى تو خوبه\ صدات همرنگ شعرامه\ همين كه بامنى هربار\ همه دنيا تو دستامه\ حضورت درقلبم مثل نفس كشيدن است، آرام، بي صدا، اما هميشگی...!

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:35 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

سلام به گل همیشه بهارم/سه مطلب دارم ای زیبا نگارم/اول زیر پایت جان می سپارم/دوم در این دنیا فقط تورو دارم/سوم تا عمر دارم دوستت دارم/قسم به اون خدايي كه واسه دنيا نفسه/ مي خوام هيچكى تو دنيا نباشه/ اگه نگين توش نباشه

 
دو شنبه 7 / 5 / 1391برچسب:, :: 16:32 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

اینجانشسته است،کسی روبه روی من-یک شعر خوش تراش، به نام قشنگ زن-زیبا،اصیل،چونان تصنیفی از(بنان)-موسیقی مکرردلشوره های من-دارد به شکل شعر،به من خیره می شود-او عاشق من است.،یقینا،مسلما-من قانعم به ریزش پلکی ،اشاره ای -من قانعم به خنده تلخی، عزیزمن!-لختی مرابخند،بخندونگاه کن-گیرم که عاشقانه، گیرم تفننا-عاشق شدن،جنون قشنگی است نازنین-آشفته ام شبیه دو چشم تو دائما-داری دراین مغازله تردید میکنی؟!-این بوف کور، باتوغریب است ظاهرا-این مرد آس وپاس،برای تو کوچک است-این گنگ خواب دیده،این روح بی کفن-من:شاخه ای تکیده،تو:آغازبغض گل-جاریست درتو وسوسه تازه واشدن-((بودن به ازنبودشدن،خاصه دربهار))-داری تباه می شوی ازعاشقم شدن-باران گرفته است.،برو خیس می شوی-این چترکوچک است برای تو

 
پنج شنبه 5 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:53 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

مهربانیت ازدور چه نزديك است، عجیب حس میكنم،كه جغرافیا دروغ تاریخ است!

 
پنج شنبه 5 / 5 / 1391برچسب:, :: 14:50 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

 

دعايم تقديم آنكه:محبتش در خاطرم,خاطرش در يادم و يادش در دلم زنده است!

 
پنج شنبه 5 / 5 / 1391برچسب:اميد,خدا,باور, :: 14:46 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

زندگی باورمی خواهدآن هم ازجنس امیدکه اگرسختی راه به توسیلی زدیک امیدقلبی به تومی گویدکه خداهست هنوز

 
جمعه 4 / 5 / 1398برچسب:حرف ناگفته, :: 21:23 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

می‌نویسم، چون می‌دانم هیچ گاه نوشته‌هایم را نمی‌خوانی، حرف نمی‌زنم، چون می‌دانم هیچگاه حرف‌هایم را نمی‌فهمی، نگاهت نمی‌کنم، چون تو اصلا نگاهم را نمی‌بینی، صدایت نمی‌زنم، زیرا اشک‌های من برایتو بی‌فایده است، فقط می‌خندم، چون تو در هر صورت می‌گویی من دیوانه‌ام

 
جمعه 4 / 5 / 1391برچسب:, :: 19:40 :: نويسنده : محمدرضا و نگين


 

دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم
به دریا می زدم در باد و آتش خانه می کردم

چه می شد آه ای موسای من، من هم شبان بودم
تمام روز و شب زلف خدا
را شانه می کردم

 

نه از ترس خدا، از ترس این مردم به محرابم
اگر می شد همه محراب را میخانه می کردم

اگر می شد به افسانه شبی رنگ حقیقت زد
حقیقت را اگر می شد شبی افسانه می کردم

چه مستی ها که هر شب در سر شوریده می افتاد
چه بازی ها که هر شب با دل دیوانه می کردم

یقین دارم سرانجام من از این خوبتر می شد
اگر از مرگ هم چون زندگی
پروا نمی کردم

سرم را مثل سیبی سرخ صبحی چیده بودم کاش
دلم را چون اناری کاش یک شب دانه می کردم

 
جمعه 4 / 5 / 1398برچسب:, :: 19:32 :: نويسنده : محمدرضا و نگين


اطلاعيه : نويسندگان اين وبلاگ شاعر هستند و شما مى توانيد شعرهاي درخواستى خود را از آنها بخواهيد ازموضوعات(عاشقانه،خنده دار،فوتبالي،نارفيقي،مذهبي)باشند وموضوعات 30يا30 و ضد اخلاقي ممنوع!

منتظر درخواست های شما هستیم

 
جمعه 4 / 5 / 1391برچسب:, :: 19:28 :: نويسنده : محمدرضا و نگين
 
جمعه 4 / 5 / 1391برچسب:, :: 18:24 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 
سه شنبه 1 / 5 / 1391برچسب:امام رضا,رضا,امام,آقا, :: 22:12 :: نويسنده : محمدرضا و نگين

 

زائری بارانی ام،آقا، به دادم می رسی؟

 

بی پناهم،خسته ام،تنها،به دادم می رسی؟

 

 

گرچه آهو نیستم اما پر از دلتنگی ام

 

ضامن چشمان آهوها! به دادم می رسی؟

 

 

از کبوترها که می پرسم نشانم می دهند

 

گنبد و گلدسته هایت را،به دادم می رسی؟

 

 

ماهی افتاده بر خاکم،لبالب تشنگی

 

پهنه ی آبی ترین دریا! به دادم  می رسی؟

 

 

ماه نورانی شب های سیاه عمر من !

 

ماه من،ای ماه من! آیا به دادم می رسی؟

 

 

من دخیل التماسم را به چشمت بسته ام

 

هشتمین دردانه زهرا! به دادم می رسی؟

 


 

باز هم مشهد،مسافرها،هیاهوی حرم

 

یک نفر فریاد زد،آقا...به دادم می رسی؟

 

 

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد